آموزشگاه زبان بلوار فردوس: خشونت در کلاس:تاثیر احساس منفی بر یادگیری ( بخش دوم)

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای)

 

 

 

آموزشگاه زبان بلوار فردوس

 

 

وقتی عصبانی می شویم چه کاری می توانیم انجام دهیم؟

 

همانطور که قبلاٌ به آن اشاره شد، سوٍتفاهم رایج در مورد عصبانیت همان پرخاشگری است. تحقیقات نشان می دهد که بیشتر افراد، عصبانیت را با رفتارهای تهاجمی مانند فریاد زدن، فحش، ضرب و شتم؛ لگد زدن، هل دادن یا سایر روش های مضر و زننده مرتبط می دانند. در حقیقت ،عصبانیت یک احساس بسیار سالم و سازگار است و از راههای مختلفی می توان عصبانیت خود را ابراز کرد(دفنباخر و همکاران ،1996).خشم در واقع، نقش بسیار مهمی در زندگی ما بازی می کند، زیرا این واقعیت را به ما هشدار می دهد که ممکن است به ما ظلم شده باشد و ما را برای مقابله با این بی عدالتی نیرومند می سازد(آرتس و همکاران،2010؛ دفنباخر،1996). بنابراین، نه تنها احساس عصبانیت گاهی اوقات طبیعی است، بلکه احساس عصبانیت برای ما خوب است. بدون این احساس، ما انرژی لازم برای پاسخگویی به تحریکاتی را که ممکن است نیاز به پاسخ داشته باشد، نخواهیم داشت.

 

آنچه که لازم است در هنگام عصبانیت انجام دهیم، این است که خشم سازگار و مفید را از خشم ناسازگار و مشکل ساز جداسازیم( آرتس و همکاران،2010؛ فورد و تامیر،2012). اگر عصبانی شویم و فوراٌ به شخصی که ما را آزرده پرخاشگری کنیم، ممکن است خود را دچار مشکل کنیم و یا به رابطه ای که بین ما وجود دارد آسیب برسانیم. بر همین اساس، اگر به هیچ وجه پاسخی ندهیم، ممکن است بعداٌ احساس ناامیدی ، ناراحتی یا گناه کنیم ، که چرا وقتی به ما ظلم می شد هیچ کاری نکردیم(روبرتون،دافرن و باکس،2015). با این حال، اگر مودبانه ادعای خود را بکنیم و سعی کنیم تحریکاتی را که در وهله اول منجر به عصبانیت ما شده است، برطرف کنیم، ممکن است در وضعیت بهتری نسبت به شروع کار قرار بگیریم. در حقیقت، حتی شواهدی نیز وجود دارد که این مفهوم را تاٌیید می کند که خشم می تواند در صورت برخورد صحیح، خلاقیت را افزایش دهد( ون کلیف، آناستازوپولو و نیجستاد،2010).مطمعناٌ، کار"صحیحی" که باید در هنگام عصبانیت انجام دهیم بستگی به شرایط و زمینه آن دارد. مواقعی وجود دارد که ممکن است برای سرکوب کردن خشم خود ،بهتر باشد در آن مواقع، بخشش را سرلوحه قرار دهیم، و یا حتی ممکن است موقعیتی پیش بیاید که فریاد زدن و داد و بیداد کاردرست باشد.

 

روش دیگر ، تفکر درباره مدل دفنباخر است که خشم در نتیجه یک مشکل ظاهر می شود. در یک لحظه معلوم عصبانی می شویم، زیرا شرایطی را رقم می زنیم که باعث کم شدن سرعت ما،دخالت در رسیدن به اهدافمان و دیگر مشکلات می شود. بنابراین، یک روش برای استفاده درست از عصبانیت ما،تلاش برای حل مسئله است. اگر من عصبانی می شوم به خاطر این است که دانش آموزان در طول کلاس در حال پیام دادن هستند، پس لازم است که صریحاٌ توضیح دهم که در حین کلاس اجازه این کار را ندارند، خط مشی مربوط به این موضوع را در کلاس مشخص کنم و آن را به عنوان سیاست خود اجرا کنم.

 

چگونه معلمان می توانند چهار مسئله ای که منجر به عصبانیت آنان می شود را حل کنند؟

 

طبق نظرسنجی فوق ، مهمترین دلیل عصبانیت معلم احساس بی احترامی توسط دانش آموزان است. در بیشتر مواردی که معلمان توصیف کردند، به نظر می رسید که خشم پاسخی قابل درک و مناسب به شرایط است. به همین ترتیب، اگر به بی احترامی دانش آموزان توجه نشود، می تواند منجر به مشکلات بعدی شود( به عنوان مثال، سایر دانش آموزان با رفتارهای مشابه روبرو می شوند، ناامیدی معلم به یک سطح ناتوان کننده افزایش می یابد). چند استراتژی بالقوه مفید برای هدایت خشم در برخورد با بی احترامی وجود دارد. ابتدای کار انتظارات را زود و واضح ترسیم کنید. به دانش آموزان اجازه دهید تا بفهمند چه رفتاری قابل قبول نیست. دوم، منشاٍ بی احترامی دانش آموز را پیدا کنید، و ارتباط بهتری با دانش آموز برقرار کنید. آیا این رفتار در مورد سایر معلمان اتفاق می افتد یا فقط مختص شماست؟ آیا عدم رضایت نتیجه سرخوردگی است؟ دانش آموزان به دلایل مختلف می توانند بی احترامی کنند، از جمله زمانی که از مطالب یا عملکرد خود در کلاس احساس ناامیدی می کنند. در آخر، برای جلوکیری از این رفتار بی احترامی ، با دانش آموزان کار کنید. گرایش به چنین رفتاری این است که مربی بخواهد با رویکردی سنگین آن را خاموش کند.این ممکن است در برخی موارد بهترین گزینه باشد، اما در برخی شرایط بهتر است سعی کنید با دانش آموز ارتباط برقرار کرده و با او کار کنید. دلیل دوم عصبانی شدن معلمان مربوط به عدم پیروی دانش آموزان از دستورالعمل ها و جواب دادن به سوالاتی است که توسط معلم پرسیده می شود. دوباره، می توانیم فکر کنیم که چنین عصبانیتی یک زنگ هشداری است برای ما در مورد یک مسئله ، که می تواند برای حل آن مشکل به ما انرژی دهد. یکی از اولین کارهایی که معلمان در صورت مواجه شدن با این مسئله اغلب باید انجام دهند این است که توضیح دهند ، آیا دستورالعمل های آنها به اندازه کافی روشن و قابل درک است یا نه. اگر این یک مشکل معمول است ، در واقع ممکن است با معلم صحبت کند که اطلاعات کافی را ارائه نمی دهد یا اطلاعات را به طور موثر توضیح نمی دهد.در رابطه با این، برخی از مربیان پذیرفتن که، فن آوری به عنوان راهی برای به حداقل رساندن سردرگمی دانش آموزان در مورد موضوعات است( به عنوان مثال، صدای خود را که دستورالعمل ارائه می دهد را ضبط کنید تا آنها بتوانند دوباره برگردند و آن را تماشا و یا به آن گوش دهند). به همین ترتیب، پذیرفتن"قانون سه" یعنی آنجا که به دانش آموزان گفته می شود قبل از اینکه از استاد سوالی بپرسید، بایستی برای پاسخ به یک سوال به سه جا مراجعه کنند( برای مثال، برنامه درسی، همکلاسی، و دستورالعمل های تعیین شده). در آخر، اطمینان حاصل کنید که دانش آموزان به دلیل عدم پیروی نکردن از دستورالعمل ها و تکالیف با ارائه تکالیف بعدی در برنامه مشخص شده ، آنها را برای انجام تکالیف محوله مسئول بدانید.یکی از دلایلی که دانش آموزان دستورالعمل ها را دنبال نمی کنند این است که قصور در این زمینه هیچ پیامدی برای آنان ندارد.

 

سومین دلیل عصبانی شدن معلمان مربوط به تصمیماتی است که توسط مدیران یا کارمندان رسمی گرفته می شود. به طور خاص، معلمان از آن تصمیماتی که باعث افزایش کار آنها می شود و هیچ گونه تاثیری  هم بر روند کار ندارد ، ابراز خشم و عصبانیت می کنند. چنین خشمی اغلب ریشه دردو تعبیر مربوط دارد. اول، این ایده که کسی تدریس نمی کند و فقط برای تصویب قوانین یا سیاست گذاری برای کارها یی است که در کلاس انجام میدهد، یا گذراندن وقت کلاس خود ، اغلب احساس بی احترامی می کنند. دوم اینکه،یک احساس ناتوانی وجود دارد که در تفسیر تصمیمات اداری گنجانده می شود. بنابراین، علاوه بر اینکه حجم کار شما افزایش می یابد،احساس نداشتن استقلال و کاهش تصمیم گیری به وجود می آید، که این امر منجر به عصبانیت می شود. بنابراین، یک استراتژی برای مقابله با چنین خشمی، جستجوی راه هایی برای بازیابی مقداری از آن قدرت و تصمیم گیری است. به عنوان مثال، معلمان ممکن است تصمیم بگیرند که نگرانی های خود را در مورد تغییر سیاست با استفاده از یک رویکرد قاطعانه، محترمانه و سالم بیان کنند. به همین ترتیب، آنها ممکن است بخواهند راه هایی برای همکاری نزدیکتر با مدیران را پیدا کنند تا به آنها کمک کند تا تاثیر تصمیماتی که اتخاذ می کنند را درک کنند.

 

آخر اینکه، برای معلمانی که از محتوای دوره خود عصبانی می شوند، روش های مختلفی وجود دارد که می تواند از خشم خود در کلاس به طور موثری استفاده کند. اول، در اینجا فرصتی برای آموزش دانش آموزان وجود دارد که خشم می تواند پاسخی سالم، سازگار و منطقی باشد. بعلاوه، این ممکن است فرصتی برای نشان دادن مواردی باشد که باید از آنها عصبانی شویم( مثلاٌ نژادپرستی،تبعیض جنسی،تغییر اقلیم).دوم، چنین عصبانیتی راهی برای مدل سازی بیان خشم مناسب و درست فراهم می سازد. به جای راه های بروز خشم منفی، یک معلم می تواند روش های مختلفی را برای بیان مثبت آن در نظر بگیرد( به عنوان مثال، نامه هایی به سردبیر، ایجاد اطلاعیه های خدمات عمومی).در واقع، این خشم اغلب می تواند در پروژه های کلاسی که شما و دانشجویان با آن دچار مشکل هستید ، طراحی شود. در مورد موضوعی که در بالا به آن اشاره شد، که وقتی معلم در مورد نژادپرستی بحث می کند،کلاس حتی می تواند پروژه ای را شروع کند که برای آگاهی دادن به مردم در مورد نژادپرستی نهادینه شده و چگونگی رفع آن طراحی شده است.

 

عصبانیت به عنوان عدم پذیرش ناامیدی دانش آموز

 

اگر چه در پاسخ به این نظرسنجی فوق این مورد ذکر نشده بود، اما من می دانم که معلمان گاهی اوقات وقتی دانش آموزان با این مطالب دست و پنجه نرم می کنند عصبانی می شوند. وقتی دانش آموزان یا به صورت جمعی( یعنی کل کلاس) یا به صورت جداگانه ( به عنوان مثال، یک دانش آموز خاص یا یک گروه کوچک از دانش آموزان ) در یک امتحان یا یک تکلیف ضعیف عمل می کنند یا برای درگیر شدن با مطالب کلاس تلاش می کنند، معلمان ممکن است ناامید شوند. آنچه در شناخت چنین ناامیدی هائذ اهمیت است، این است که ،با فرض اینکه دانش آموزان وقت و تلاش کافی را صرف کرده اند، احتمالاٌ این مختص به عصبانیت دانش آموزان نیست. در عوض، این نوع از عصبانیت یا ناامیدی زمانی رخ می دهد که ما به هدف خود نرسیده ایم.

 

کاربردی را که دانش آموز از آن احساس می کند و می تواند منجر به یکی از دو نتیجه شود:(1) کم شدن علاقه به مطالب، به دنبال آن انصراف از تلاش برای یادگیری یا(2) افزایش عزم و افزایش احساس موفقیت در رسیدن به هدف. اول، زمانی که ناامیدی بیش از حد شدید شود، دانش آموزان و معلمان ممکن است تلاش خود را کاهش دهند.بدیهی است که این بدترین نتیجه ممکن در ناامیدی دانش آموز یا معلم باشد. نتیجه ممکن دیگر این است که دانش آموز و معلم پس از تلاش در سرخوردگی و بدست آوردن هدف خود، احساس شادی بیشتری می کنند. از دیدگاه یک معلم، این واقعاٍ نیاز به گفتگوی بیشتری دارد که به دانش آموزان برای انجام کارها در میان ناامیدی کمک به عمل آید. به طور واضح ، اگر معلمی، به صراحت یا ضمنی ، به دانش آموزان بگوید که ناامیدی بیش از حد زیاد است و اینکه آنها باید از اهداف خود بکاهند، در این صورت فرصت یادگیری بالقوه از بین رفته است.

 

نکاتی برای استفاده خشم در کلاس

 

اگرچه عصبانیت قطعاٌ می تواند در آموزش با کیفیت اختلال ایجاد کند، اما عصبانیت در کلاس توانایی بالایی در تقویت آموزش و یادگیری دارد. من چندین مثال در مورد چگونگی کنترل معلمان برای بهبودی یادگیری در انواع شرایط خاص ، توضیح داده ام. به طور خلاصه، در اینجا چند نکته کلی با مثال هایی برای استفاده موثر از عصبانیت آورده شده است.

 

1.     به یاد داشته باشید که عصبانیت ذاتاٌ بد نیست: یکی از اولین مواردی که معلمان باید به خاطر بسپارند این است که عصبانیت ذاتاٌ خوب است، از این جهت که نقش مهمی در زندگی ما دارد. با این اوصاف،همیشه احساس خوبی برای مردم ایجاد نمی شود و ما می خواهیم احساسات عصبانیت خود را خیلی سریع از بین ببریم. این همان چیزی است که یادگیری مقابله با خشم را به طور موثری جلوه می دهد.

 

2.     جستجوی بینش: گاهی اوقات دلیل عصبانیت ما واضح و روشن است. تحریک به گونه ای رخ می دهد که ارزیابی اولیه و ثانویه ما کاملاٌ واضح است. در حقیقت، گاهی اوقات تحریک به قدری روشن است که به طور عملی هر فردی در چنین شرایطی قطعاٌ عصبانی می شود.با این حال ، گاهی اوقات منشاُ خشم کمتر مشهود است، زیرا این مسئله نه اینکه بیشتر مربوط به تحریک باشد، بلکه مربوط به وضعیت روانی- بیولوژیکی ما در زمان تحریک یا تفسیر ما از مفهوم تحریک است. برای معلمان این هائذ اهمیت است که سعی کنند تشخیص دهند که این دو عنصر دیگر عصبانیت و خشم چگونه احساسات آنها را شکل می دهند.

 

3.     الگوسازی: عصبانیت معلم یک پتانسیل کمکی به دانش آموزان در درک و مدیریت خود از خشم می باشد، و این امر می تواند به عنوان یک ابزار آموزشی مهم مورد استفاده قرار گیرد.با الگوبرداری از عصبانیت مناسب و سالم برای دانش آموزان، و با علامت گذاری آن برای دانش آموزان از این طریق، معلمان توانایی کمک کردن به دانش آموزان را پیدا خواهند کرد تا در مورد عصبانیت فکر کنند و از آن به عنوان ابزاری برای ایجاد انگیزه در خود و پرداختن به مسائل استفاده کنند.

 

4.     حل مسئله: اگر در این فصل بخواهم چیزی را روشن کنم، آن هم این است که عصبانیت ما را از مشکلات آگاه می کند و به ما انرژی می دهد تا با این مشکلات مقابله کنیم.وقتی احساس عصبانیت می کنیم( و بعد از جستجوی بینش در مورد اینکه چرا چنین احساسی داریم) ، معمولاٌ متوجه می شویم مشکلی وجود دارد که باید آن را برطرف کنیم.  مقابله با خشم به طور موثر معمولاٌ به معنای تلاش برای حل آن مشکل است. حل مسئله می تواند اشکال مختلفی داشته باشد.در بعضی موارد، ممکن است برای روشن ساختن دستورالعمل ها یا انتظارات دانش آموزان تلاش کند.اگر چه در موارد دیگر، ممکن است لازم باشد که ما نامه هایی به نمایندگان بنویسیم ، یا درگیر کارهای اداری برای رسیدگی به موضوعاتی باشیم که احساس می کنیم نیاز است به آنها پرداخته شود.

 

5.     پذیرش: ما باید بپذیریم که بعضی اوقات چیزهایی که از آنها عصبانی هستیم، مشکلاتی را تغییر می دهند که قابل تغییر نیستند. برخی از مشکلات هیچ راه حلی ندارند. اگر چه این احساس به تنهایی می تواند ناامیدکننده باشد، اما در یک زمان خاص، معلمان باید یاد بگیرند که آن شرایط را بپذیرند و خود را با آن سازگار کنند. سکوت در خشم با نشخوار کردن فکری یا غزه کردن، فقط اوضاع را بدتر می کند.

 

6.     به دنبال پشتیبانی یا درمان:برای برخی از افراد، خشم بیش از حد شدید، طولانی مدت و یا کنترل آن سخت تر است.در بعضی موارد ، ممکن است غیرممکن باشد که ما بخواهیم آن عصبانیت را به یک تجربه مثبت یادگیری برای دانش آموزان تبدیل کنیم. به همین ترتیب، پذیرش مسائلی که قابل تغییر نیستند ممکن است به ویژه برای معلمان دشوار باشد. وقتی این اتفاق می افتد، این مسئله مهمی است که معلمان برای حمایت از همکاران معتمد کمک بگیرند. بعلاوه، اگر خشم در آموزش اختلال ایجاد کند و یا مشکل دیگری را بوجود آورد، ملاقات با یک روان درمان برای رفع مشکلات مربوط به  خشم گواهی می شود.

بهترین شیوه های یادگیری آیلتس(تیم تخصصی دکتر آرین کریمی)